خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
خبرت هست که دی طی شد و تابستان شد...
زندگی دوباره...برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 176 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:41
توی کتاب جز از کل
همه بچه ها دارن صندلی بازی میکنن
و منتظرن موسیقی قطع بشه تا روی صندلی بشینن
همه در تب و تاب ان که یه وقت نسوزن و به موقع بشینن
در همین حین راوی قصه میگه:
بازی یک جور تمثیل است؛ به اندازه کافی
صندلی یا خوشبختی وجود ندارد که به همه برسد
همینطور غذا، همینطور شادی
همینطور تخت و شغل و خنده و دوست و لبخند و پول
و هوای تمیز برای نفس کشیدن...
و موسیقی همچنان ادامه دارد.
زندگی دوباره...برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 190 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:41
ایران از سالار عقیلی
یادم می یاره چقدر دلم برای شنیدن
یه شعر جدید از افشین یداللهی تنگ شده...
زندگی دوباره...برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 207 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:41
Pk یه کمدی شاد با یکم چاشنی خداشناسی بود
چقدر خندیدم
---
انگل یه کمدی سیاه بود با چاشنی تفاوت زندگی در طبقات مختلف جامعه
چقدر درد کشیدم
پ.ن: من فیلمی که ۱۰ نفر تاییدش نکنن رو نمی ببنم
چه توی کامنت ها چه توی دوست هام
خیلی کلنجار رفتم نبینمشون ولی فهمیدم چقدر دیدنشون نیاز بود
زندگی دوباره...برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 150 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:41